بخندتادنیابهت بخنده

طنز


برچسب‌ها:
نوشته شده درپنج شنبه 30 بهمن 1393برچسب:,ساعت 18:19توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده دردو شنبه 13 بهمن 1393برچسب:,ساعت 21:30توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درشنبه 10 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:47توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درجمعه 9 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:30توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درجمعه 9 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:29توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درجمعه 9 آبان 1393برچسب:,ساعت 18:28توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درپنج شنبه 1 آبان 1393برچسب:,ساعت 17:47توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درجمعه 25 مهر 1393برچسب:,ساعت 20:15توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درشنبه 19 مهر 1393برچسب:,ساعت 21:32توسطازهمه فاصله دارم2|


دوستان لطفانظربدین اونایی که خودشون وب دارن فک کنم بفهمن وقتی میبینم روزی صدنفرمیان وبم اماهیچی نظرندارم خیلی ناراحت میشمگریه


برچسب‌ها:
نوشته شده درپنج شنبه 17 مهر 1393برچسب:,ساعت 9:33توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده دریک شنبه 13 مهر 1393برچسب:,ساعت 19:22توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده دریک شنبه 13 مهر 1393برچسب:,ساعت 17:30توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده دریک شنبه 13 مهر 1393برچسب:,ساعت 16:52توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درشنبه 12 مهر 1393برچسب:,ساعت 13:37توسطازهمه فاصله دارم2|


مردی به استخدام یک شرکت بزرگ درامددراولین روزکاری خودباکافه تریاتماس گرفت وگفت:یک فنجان قهوه برای من بیاورید.

صدایی ازآن طرف پاسخ داد:شماره داخلی رااشتباگرفته ای میدانی توباچه کسی حرف میزنی؟؟؟

کارمندتازه واردگفت:نه.

صدای ان طرف گفت:من مدیراجرایی شرکت هستم احمق.

مردتازه واردبالحنی حق به جانب گفت:وتومیدانی باچه کسی حرف میزنی بیچاره؟؟

مدیراجرایی گفت:نه

کارمندتازه واردگفت:خوبه وسریع گوشی راقطع کرددوستانی که این داستانومیخونیدلطفانظربدینخنده

چشمکخنده


برچسب‌ها:
نوشته شده درپنج شنبه 10 مهر 1393برچسب:,ساعت 12:3توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درچهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:,ساعت 19:29توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درچهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:,ساعت 19:13توسطازهمه فاصله دارم2|



برچسب‌ها:
نوشته شده درچهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:,ساعت 8:57توسطازهمه فاصله دارم2|


فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت

.


برچسب‌ها:
نوشته شده درشنبه 5 مهر 1393برچسب:,ساعت 19:37توسطازهمه فاصله دارم2|


ﺗﻮﯼ ﯾﻪ پیج شبکه اجتماعی ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻄﺮﺡ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ :
"ﺭﻭﺯﻩ ﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎ ﭼﯽ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ ؟!"
ﮐﺎﻣﻨﺖ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﯼ ﻋﺰﯾﺰﻣـــﻮﻥ ﺑﻪ ﺷﺮﺡ ﺯﯾﺮ ﺑﻮﺩ :
 
ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ
ﺑﺎ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ
... ﺑﺎ ﺍﻓﻄﺎﺭ ...ﺑﺎ ﺁﭼﺎﺭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ

برچسب‌ها:
نوشته شده درشنبه 5 مهر 1393برچسب:,ساعت 19:12توسطازهمه فاصله دارم2|


حسنی نگو جوون بگو،علاف چش چرون بگو،
موی ژلی،ابرو کوتاه،زبون دراز،واه واه واه،
نه سیما جون نه رعنا جون،نه نازی و پریسا جون،هیچ کس باهاش رفیق نبود،
تنها توی کافی شاپ نگاه میکرد به بشقاب،
باباش میگفت:حسنی میری به سربازی؟،نه نمیرم نه نمیرم،
به دخترا دل میبازی،نه نمی دم نه نمی دم،
گل پری جون با زانتیا ویبره میرفت تو کوچه ها،
گلی چرا ویبره میری؟،دارم میرم به سلمونی،
که شب برم به مهمونی،گلی خانوم نازنین با زانتیا نقطه چین،
یه کمی به من سواری میدی؟،نه که نمیدم،چرا نمیدی،واسه این که من قشنگم،درس خونم و زرنگم،
اما تو چی؟،نه کار داری نه مال داری،فقط هزار خیال داری،موی ژلی ،ابرو کوتاه،زبون دراز ،واه واه واه
در وا شد و پریچهر با ناز اومد تو کوچه، پری کوچولو، تپل مپولو، میای با من بریم بیرون؟
مامان پری ،از اون بالا؛نگاه میکرد تو کوچه را،داد زد و گفت:اوی...بی حیا!
برو خونتون تو را به خدا ،دختر ریزه میزه ،حسابی فرز وتیزه ،اما تو چی؟
نه کار داری؛نه مال داری ؛فقط هزار خیال داری ؛
موی ژلی ابرو کوتاه زبون دراز واه واه واه !!!!لبخند

برچسب‌ها:
نوشته شده درجمعه 4 مهر 1393برچسب:,ساعت 11:2توسطازهمه فاصله دارم2|


هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.
روباه گفت: تو کهبه این خوبی اذان می گویی، بیا پایین با هم به جماعت نماز بخوانیم.
خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.
شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.
لبخندلبخند

خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!


برچسب‌ها:
نوشته شده درجمعه 4 مهر 1393برچسب:,ساعت 10:33توسطازهمه فاصله دارم2|


تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت
آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.


برچسب‌ها:
نوشته شده درجمعه 4 مهر 1393برچسب:,ساعت 9:55توسطازهمه فاصله دارم2|


جوکهای خیلی خنده دار جوکستان 1740

 


برچسب‌ها:
نوشته شده درجمعه 4 مهر 1393برچسب:,ساعت 8:10توسطازهمه فاصله دارم2|


آخه یک روزتیک میگیری                    لباسای شیک میگیری

بابات رامیکنی کچل                         تابینی روکنی عملخندهخنده

 

دوستان منتظرنظرای شماهستیمچشمکخنده


برچسب‌ها:
نوشته شده درپنج شنبه 3 مهر 1393برچسب:,ساعت 19:54توسطازهمه فاصله دارم2|


اتل متل توتوله

این پسرسوسوله

موهاش همیشه سیخه

نگاش همیشه میخه

چت میکنه همیشه

بی مخ زنی؟؟نمیشه

پول ازخودش نداره

باباش روقال میزاره

دی ان جی شومیپوشه

میشینه بعدیک گوشه

زنگ میزنه به دافش

میبنده هی به نافش

که من دوست دارم

تاج سرج سرت میزارم

صورت راکه کردی میکاپ

بیابریم کافی شاب

توکافی شاب هی میخنده

همش خالی میبنده

بهم میگن خدایی

چقدربابابلایی

هزارتاداف فدامن

منتظریک نگامن

ولی تویی نگارم

برات برنامه ایی دارم

اگه مشکل نداره

بیام به خواستگاریتخنده

 

لبخنددوستان عزیزم منتظرنظرات هستیملبخند 


برچسب‌ها:
نوشته شده درپنج شنبه 3 مهر 1393برچسب:,ساعت 19:50توسطازهمه فاصله دارم2|



آخرين مطالب

Design By : Rihanna